English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8017 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
encourager U تشویق کننده
inspiriting U تشویق کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
protreptic U تشویق کننده نصیحت
Other Matches
abet U تشویق
abetting U تشویق
encouragement U تشویق
abetted U تشویق
persuasion U تشویق
persuasions U تشویق
cheered U تشویق
cheers U تشویق
cheer U تشویق
eulogy U تشویق
eulogies U تشویق
exhortation U تشویق
abets U تشویق
eulogizing U تشویق کردن
persuadable U قابل تشویق
reanimate U تشویق کردن
applause U تشویق و تمجید
lead on <idiom> U تشویق موزیانه
inspirit U تشویق کردن
take heart <idiom> U تشویق شدن
to the cheers of [the crowd] U با تشویق [جمعیت]
cheered U تشویق کردن
cheers U تشویق کردن
encouragingly U ازراه تشویق
lead on U تشویق کردن
encouage U تشویق کردن
abetting U تشویق تقویت
abetted U تشویق تقویت
abets U تشویق تقویت
to put a premium on U تشویق کردن
hearten U تشویق کردن
elate U تشویق کردن
countenance [encourage] U تشویق کردن
embolden U تشویق کردن
encourage U تشویق کردن
cheer U تشویق کردن
eulogizes U تشویق کردن
eulogize U تشویق کردن
eulogising U تشویق کردن
eulogises U تشویق کردن
eulogised U تشویق کردن
countenancing U تشویق کردن
countenances U تشویق کردن
countenance U تشویق کردن
encourage U تشویق کردن
encourages U تشویق کردن
encouraged U تشویق کردن
countenanced U تشویق کردن
eulogized U تشویق کردن
cheerleader U سر دستهی تشویق کنندگان
exhort U تشویق و ترغیب کردن
exhorted U تشویق و ترغیب کردن
exhorting U تشویق و ترغیب کردن
cheerleaders U سر دستهی تشویق کنندگان
unit awards U تشویق نامه یکانی
shot in the arm <idiom> U تشویق یا برانگیختن چیزی
exhorts U تشویق و ترغیب کردن
acclamation U آفرین [تشویق] [تحسین]
you tell'em <idiom> U تشویق شخص دربیان گفتهها
overpraise U بیش از حد تشویق و تحسین کردن
export incentive U تشویق دولت در جهت صادرات
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
oversell U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
gracing U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
overselling U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
he inspirited me to do it U مرا بکردن ان کار تشویق کرد
grace U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
oversells U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
citations U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
citation U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
oversold U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
graces U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graced U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
trading stamp U تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
reward is an iduce to toil U چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
yoicks U علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
patronizes U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronize U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronized U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronised U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronises U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1offshoring
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com